گلی های بابایی
چند وقته وقتی زنگ میزنم خونه گلی های بابا به مامانشون میگن الو کنم الو کنم با بابایی الو کنم..... وقتی مامان گوشی رو میده بهشون شروع میکنن به صحبت که خیلیاشو من نمیدونم چی میگن و نیاز به مترجم دارم که مامان زحمتشو میکشه... برای باباشون تعریف میکنن که نقاشی کشیدن. عکس بابایی رو کشیدن که می خنده ـ با اسباب بازی بازی کردن و خونه درست کردن ـ بعدش من میمونم یه عالمه دلتنگـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی