زینب و زهرازینب و زهرا، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

دوقلوها

مورچه کوچولو

1391/6/12 7:02
نویسنده : بابای دوقلوها
3,475 بازدید
اشتراک گذاری

11 شهریور 1391

 

دیشب که میخواستیم بخوابیم زهرا خانوم گیر داده بود که براش قصه بگم،

گفتم بابایی چه قصه ای بگم؟سوال

گفتی قصه قشنگی بگوو!خیال باطل

هرچی فکر کردم هیچ قصه ای به ذهنم نرسید که براش تعریف کنم،

زینب خانوم یه دفعه ای گفتش که: آی مماغم

گفتم بابایی مماغت چی شده؟؟وقت تمام

گفتی که موووولچه داله (یه کم فکر کنید میفهمید منظورش چی بوده)زبان

همین موورچه تو مماغ زینب خانوم باعث شد که ما هم حس قصه گفتنمون گل کنه

 

قصه مون اینجووریه:

مورچه کوچولو میخواست بره بازار اما میترسید که تنهایی بره،

به مامانش گفت مامان منو ببل بازااال

مامان مورچه گفت: عزیزم، جونم، عمرم واسه چی میخوای بری بازار؟؟

مورچه کوچولو گفتش که میخوام بلم نقاشی بخلم

مامانش گفت نه، نقاشی داری و دیگه نیازی نیست بخری

مورچه کوچولو گفتش که میخوام بلم بازال بازی کنم

مامانش گفتش که: گلم، بازار که جای بازی کردن نیست، واسه بازی کردن باید بری  شهر بازی و پارک

مامان مورچه به مورچه کوچولو گفت عزیزم، بازار میرن که چیکار کنن؟؟؟

چیکار کنن؟؟

چیکار کنن؟؟

زینب زهرا: خلییییییییییییییییییییییییییییییید

 

خوب قصه مورچه کوچولو همینجا تموم میشه اما...

زینب خانوم میگه بابایی حالا بلای خودم قصه بگووو!!!

بابایی: خوب بابایی واسه دوتاییتون گفتم قصه روو، شما که پیش هم خوابیدیدهیپنوتیزم

زینب: نه واسه خودمم بگووو

بابایی: باشه بابا، واسه تو هم میگم

و همون جریان مورچه کوچولو دوباره تکرار میشه............

 

قصه گفتن واسه زینب خانوم هم تموم شد و

زهرا: بابایی حال واسه خودم بگووو

بابایی: واسه تو قصه گفتم تمووم شد

زهرا: نه دوباله قصه بگوو الان خستم میشه میخوابمخیال باطل

بابایی: (چی میتونستم بگم؟)

 

مورچه کوچولو وقتی با اسباب بازیاش بازی میکرد و تموم میشد، همه اسباب بازیاشو جمع میکرد و میذاشت زیر راه پله (همون جایی که اسباب بازیای زینب زهراست)

مورچه کوچولو مامانشو اذیت نمیکرد و غذاشو کامل میخورد

مورچه کوچولو تو آشپزخوونه دست به وسایل نمیزد

ووو

خلاصه این قصه هم تموم شد.

بعد از تموم شدن قصه زهرا خانوم از جاش بلند شد که از اتاق خواب بره بیروون

گفتم بابایی کجا میری، وقته خوابه دیگه

گفتش که بلم اسباب بازیامو بذالم  زیل لاپله

گفتم بابایی الان دیگه نمیخواد، فردا صبح اینکارو کن

نهههههههه، مولچه کوچولو هم اسباب بازیاشو میذاله ذیل لاپله

یعنی شخصیت مورچه کوچولو اینقد روی شما تاثیر گذار بود؟؟؟؟؟؟سوال

 

دیروز عصری هم تو ماشین بودیم داشتیم میرفتیم جایی،

من و مامان حرف میزدیم،

شما دوتا هم عقب نشسته بودید،

زهرا خانوم مثل همیشه داشت شعر میخوند، زینب خانوم هم داشت به بیرون نگاه میکرد،

زهرا محکم کوبید رو شوونم و گفت: هیچی نگییییییییییییییین میخوام شعل گوش کنم (پخش ماشین رو میگفتی)خیال باطل

 

بعدشم زینب اومده هی موهای دست منو میکشه،

بهش میگم بابایی چیکارمیکنی، موهای دستمو کندی

میگه، بابایی شووخیت کلدم (باهات شوخی میکنم)وقت تمام

 

آییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دیابت گرفتم از دست شمااااااااقلبماچقلبقلبماچقلبقلبماچقلبقلبماچقلبقلبماچقلبقلبماچقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (82)

مامانی
12 شهریور 91 7:12
ماشالا چقد شیرین اند دختراتون

خدا حفظشون کنه براتون

ممنون از لطف و حضور شما
مادر کوثر
12 شهریور 91 7:36
سلام بابایی با حوصله

هزار ماشالله به این دخملای ناز و شیرین.....
همه ی بچه ها قصه دوست دارن
و اگه شخصیت داستان ها حیوانات باشن خیلی براشون تاثیر گذاره.

و اینکه بچه ها عاشق تکرار هستن.

شاد باشید و سلامت

به وبلاگ ما هم تشریف بیارید


سلام
ممنون از لطف شما
چشم، حتما
مامان تارا
12 شهریور 91 7:43
واااااااااااااااي از دست اين قصه هاي شبانه من يكي كه ديگه كم ميارم يكي دوتا تعريف ميكنم ميگه توروخدا يه كوتاه ديگه برامي ميگي؟؟ چي اونم رستم و سهراب!!!!! طوريكه وسطاش خواب ميرم و خوابي كه ميبينم رو تعريف ميكنم . ميگه مامان مامان باز كه داري چرت و پرت ميگي!!!!

خدا نکنه بخوان گیر بدن سر قصه
ممنون از حضورتون
نجوا
12 شهریور 91 9:22
زنده باشن دخترای گلت

مرسی
ممنون از لطفتون
سمیرا مامان امیرین
12 شهریور 91 9:35
سلام به بابایی شاعر و قصه گو و دو قلوهای شیرین زبون.
ما بزرگترها هم یه عادتی که داریم اینکه از آب گل آلود ماهی میگیریم!همه قصه ها رو اونجوری که خودمون دلمون میخواد میگیم.البته حسنهایی هم داره و اوناینکه رو بچه ها تاثیر آموزشی قصه از حرف زدن بیشتر.
همیشه شاد و خندون باشید گلهای ناز.

سلام
دقیقا همینطوره
ممنون از حضور و لطف شما
مامان آرشیدا قند عسل
12 شهریور 91 11:37
مولچه کوچولو از این شوخیا با بابائیش نمیکرد، مولچه کوچولو محکم نمی کوبید رو شونه باباییش مولچه کوچولو سر وقت میخوابید و هی نمیگفت بلای خودمم بگوووو ولی مولچه کوچولو خیلی گللللللل بود اگه گفتید عین کیییییا؟!!!! نه دست به ابتکارتون خوبه اگه یه خورده بیشترذ تمرینت کنید یه الکساندر دومایی میشید!!!!!: D:

اینا لو از کله الاغ کدخدا یاد گلستیم
مامان زهره
12 شهریور 91 12:20
سلام باباي هميشه مهربون خوبيد بچه ها عاشق شنيدن قصه اونم نه يه بار نه دوبار بلكه صدها بار هستن آخه با شنيدن قصه فكر مي كنن ، تصميم مي گيرن حتي موقعيت خودشون را با بازيگر اصلي قصه مقايسه مي كنن.
مثل هميشه صبور باشين و يه روزي داستان هاي مورچه را به كتاب تبديل كنين.

سلام
ظاهرا همینطوره
کتاب مورچه کوچولو تا چند وقت دیگه در تیراژ بالا به بازار میاد
مامان رومینا
12 شهریور 91 12:26
چ بامزه ست کاراشوندیگه دوقلو داشتن همینه دیگه قصه گفتن هم باید دوبار باشه

آره دیگه
البته قصشم دوقلو بود. واسه هر دو عین هم قصه گفتم
مامان محمد و ساقی
12 شهریور 91 12:28
سلام.خوبین؟
وای چه قصه قشنگ و تاثیرگذاری بود.
ما هم دیشب همین برنامه رو داشتیم با کتاب شنگول و منگول.ساقی همش می گفت بخون.
شما هزار ماشا... پدر باحوصله ای هستین.
چقدر خوب تعریف می کنید.
چقدر هم خوب بلدن با شما شوخی کنن راستی از همراهیتون ممنونم.

سلام
ممنون از لطفتون
ما باباها خیلی کم واسه بچه هامون وقت داریم، و همین یه وقت کمی هم که باهاشونیم نباید چیزی کم بذاریم.

سپیده
12 شهریور 91 18:26
سلام. مسابقه شماره 3 شروع شد. دوست داشتید دو قلوها رو شرکت بدید.
http://koodakeman91.niniweblog.com/

سلام
تا ببینیم چی میشه
نی نی و مامی
12 شهریور 91 19:01
چقد خندیدم بابایی.ولی خوب جمع و جورش کردین آخرشو.


انشالله همیشه شاد و خندان باشید
مادر کوثر
15 شهریور 91 19:22
سلام

بازگشت نی نی وبلاگ مبارک

تشریف بیارید اونور بروزیم

مثه عقده ایا زود پست گذاشتیم

سلام
ممنون، همچنین بر شما
چشممم
راحله مامان احسان
15 شهریور 91 20:14
ای جووووووووووووووووونم پس هنوزم میشه با یه قصه ساده روی بچه ها تاثیر گذاشت این منو یاد بچه گیهای خودم می ندازه فکر میکردم این موضوع دیگه واسه بچه های الان تاثیر نداشته باشه و مختص دهه شصتیا باشه..
راستی اون بچه مورچهه احتمالا دخمل بوده که از بچگی دوس داشته بره بزال
راستی بالاخره مورچه مماخ زینبیو درآوردین؟

گاهی ساده ترین چیزا، بزرگترین تاثیرها رو میذاره

مولچه مماغ نمیدونم سر انجامش چی شد. آخه سرگرم قصه شدیم دیگه
راحله مامان احسان
15 شهریور 91 20:15
کلی روحیه ام عوض شد خیلی وقت بود یه پست تاثیر گذار نخونده بودم. ببوسیدشون

خدا رو شکر که این پست باعث عوض شدن روحیتون شد
ممنون
مریم ( مامان روشا)
16 شهریور 91 1:09
ای خدا که چقدر این دوتا خوردنی هستن...آفرین با بابایی با این قصه ی تاثیر گذارش..منم از این جور قصه ها نتیجه گرفتم
این گلهای خوشگل مال زهرا و زینب گل

نه خاله، ما لو نخوول
ممنون از لطفتون
مامان یلدا و سروش
16 شهریور 91 1:13
سلام. دختر های نازی دارین خدا حفظشون کنه

سلام
ممنون، شما لطف دارید
سپیده
16 شهریور 91 10:18
سلام. با تشکر از شرکت شما در مسابقه :نی نی های با حجاب"
زمان رای دادن دوستان از روز شنبه تا پایان روز دوشنبه می باشد.
http://koodakeman91.niniweblog.com

سلام
خواهش میکنم
ممنون از لطفتون
زهرا از نی نی وبلاگ213
16 شهریور 91 11:24
خیلی خندیدیم از این قصه گویی شما و مورچه کوچولوهاتون!
عجب شوخیهایی با شما میکنندا

خدا رو شکر که قصه مورچه کوچولو باعث خنده شما شد
ممنون از حضورتون
سمی مامان امیرین
16 شهریور 91 11:31
سلام.
خوشحالم که مشکل نی نی وبلاگ برطرف شد.
از شنبه میتونیم رای بدیم درسته؟؟

سلام
ممنون
آره. از شنبه
مامان محمد و ساقی
16 شهریور 91 12:34
سلام.شما اولین نفری بودید که در این مورد کامنت گذاشتی.حتما" رای میدم.ایشا... برنده میشن.
چه عکس نازی هم گذاشتید

سلام
شما همیشه لطف داشتید
متشکرم
مریم ( مامان روشا)
16 شهریور 91 14:13
انجام وظیفه شد بابایی

لطف کردید
مریم ( مامان روشا)
16 شهریور 91 14:16
ببخشید بابایی باید شنبه برم رای بدم
فقط توی قسمت نظرات باید نظرمو بذارم درسته!

بله
دقیقا
ممنون از لطفتون
مامان میعاد
16 شهریور 91 21:00
بابای دوقولو بودن هم همین چیزاهم داره دیگه


بله دیگه

nani
16 شهریور 91 22:11
رای میدم نانازم

لطف میکنید
محسن فنائی
17 شهریور 91 1:49
رفتنت را هر چند غمناک و ناگزیر باشد
به فال نیک میگیریم
روشن عزیز
تو دوباره طلوع خواهی کرد در زندگی تک تک
دوستانی که ، منتظر آمدنت لحظه ها را بدرقه خواهند کرد
و برای اثبات این ادعا ساعت 19 روز شنبه در وبلاگ رفیق گرد هم خواهیم آمد تا تو را بدرقه کنیم بسوی گذر از دوران سختیها و بازگشت بسوی روزهای شاد و دل انگیز در کنار خانواده
از دوستان عزیز دعوت میشود در ساعت مقرر به آدرس زیر تشریف بیاورند

http://mohsenfanaei1352.mihanblog.com/



چشم
حتما
نی نی و مامی
17 شهریور 91 9:46
سلامممممممممم دوقلوهای ناز خاله.
منو نی نی آینده هم بهتون رای دادیم.ایشاالله شما برنده شین.

سلاااااممممممم
ممنون که رای دادید
ولی رای گیری از امروز شروع میشه ها
مامان فاطمه
17 شهریور 91 22:53
سلام . مابرگشتیم
عموجون شاعر بودی قصه گو هم شدی .
به بچه ها که بگی قربون چشم بادمیت برم می گن ما بادوم می خوایم
حالا شما گفتید مورچه وسایل رو جمع می کنه اونا هم می خوان همین کار رو بکنن.
کاش می شد در قالب قصه گویی بشه کارایی که باید انجام بدن رو یاد بگیرن.


سلام
خوش آمدید
چه کنیم دیگه. باید پیشرفت کرد
مامان فاطمه
17 شهریور 91 22:54
رفتم به نانازیا رای بدم ولی نشد.

رای گیری از امروز(شنبه) شروع میشه
متشکر از لطفتون
سودابه
18 شهریور 91 1:37
سلام به جمع نویسندگان کودک حوش امدی.
خدا رو چه دیدید شاید روزی همینها کتاب شد:شما لینک شدید قبلا

سلام

ممنون
شاید
مامان آرشیدا قند عسل
18 شهریور 91 8:24
سلام من رفتم به آدرسی که گذاشته بودید رأی بدم ولی هیچ جوری نمیشه چطوری باید رأی بدم لطفا بگید؟

خوب تو قسمت نظرات همون پست شماره عکس و اسم زینب زهرا رو میزنید.
مهسا
18 شهریور 91 9:13
بابایی خسته نباشید خیلی با حوصله اید .
دخترای گلتونو از طرف من ببوسید.

ممنون
شما لطف دارید
چشم
مامان زهره
18 شهریور 91 9:36
سلام من به گل دخترا راي دادم انشاء الله برنده شن

سلام
ممنون از لطفتون
الان میرم جبران میکنم
مامان زهره
18 شهریور 91 9:37
سلام
محمد سپهر با كد 41 در مسابقه "روياي زيبا" شركت كرده خوشحال مي شم بهش راي بدين.
اين هم نشاني:
http://lavashak.niniweblog.com/post36.php


چشم
همین الان میرم
مریم
18 شهریور 91 9:37
مورچه کوچولو را خوندم خیلی خنده دار بود
وقتی ذوق می کنید که دوقلو دارید باید قصه هم دوبار دوبار تعریف کنید دیگه
زهرا جون و زینب جون می بوسمتون
راستی بهتون رای دادممممممم انشااله برنده بشین

ممنون از لطفتون
کاش فقط قصه دوتا دوتا بود
سپیده
18 شهریور 91 11:15
www.koodakeman91.niniweblog.com
سلام. با تشکر از رای شما

سلام
خواهش میکنم. وظیفم بود
مامان محمد و ساقی
18 شهریور 91 11:31
سلام.همین الان از محل رای گیری میام.ایشا... برنده بشن

ممنون از لطفتون
انشالله بتونیم جبران کنیم

مامان پریسا
18 شهریور 91 11:48
ماشالله به این دخملی ها.
خدا حفظشون کنه و زندگیتون همیشه شیرین باشه.

ممنون
خدا حافظ پریسا خانوم هم باشه
سمی مامان امیرین
18 شهریور 91 11:59
چون شما اولا نفری ب.دین که گفتین رفتم به دخملای خوشگل رای دادم..
امیدوارم برنده بشن.

ممنون از لطفتون
انشالله بتونیم جبران کنیم
بهار
18 شهریور 91 12:18
ماشالله روز به روز شیرین زبون تر میشن بچه ها قصه خیلی دوس دارن رای دادام به دخملی ها ولی وبلاگ ندارم

ممنون از لطف همیشگی شما
اشکال نداره
همین که لطف کردین و رای دادید یه دنیا ارزش داره
مامان تارا و باربد
18 شهریور 91 12:46
ما تو رای گیری شرکت کردیم ایشالا برنده میشن

ممنون از لطفتون
انشالله بتونیم جبران کنیم
مامان فافا
18 شهریور 91 12:49
سلام . ما رفتیم و به زینب جان و زهرا جان رای دادیم. امیدوارم که برنده بشن

سلام
ممنون از لطفتون
انشالله جبران کنیم
مامان آرتین
18 شهریور 91 15:48
سلام گل دخترهای باحجاب. تو مسابقه بهتون رای دادم. امیدوارم برنده شین

سلام
ممنون از لطفتون
انشالله بتونیم جبران کنیم
مادر کوثر
18 شهریور 91 16:09

سلام

من به دخملای شما رای دادم

خب؟ حق الزحمه ما رو کی میریزید به حساب؟؟؟

سلام
ممنون از لطفتون
چک یا نقدی؟
مامان تارا
18 شهریور 91 16:19
اااااااااا مگه هرکی شرکت کرده خودش نمیتونه رای بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

البته که میتونه
هر کس یه رای داره
مامان فاطمه
18 شهریور 91 16:48
من به خوشگلای خودم رای دادم.

ممنون از لطفتون
انشالله سلامت باشید
فانوس
18 شهریور 91 17:22
چه خاطرات بامزه ای کلی خندیدم به قصه مورچه ها
راستی حجابم به فرشته کوچولوهاتون میادااااا
خدا حفظشون کنه...
آپم

ممنون
نظر لطفتونه
چشم، حتما
مهسا
18 شهریور 91 17:59
سلام خیلی شرمندتون شدم خیلی دوست داشتم به زینب و زهرا رای بدم دیشب وقتی اومدم عکسای مهرسارو بزارم مامان آرشین برام نوشته بود که به آرشین رای بدم منم سریع رفتم رای دادم. الان میخواستم به زینب و زهرا رای بدم دیدم تو قوانین مسابقه هر نفر باید به یک نفر رای بده خیلی ناراحت شدم . ولی باز من میرم به زینب و زهرا هم رای میدم شاید سپیده جون قبول کرد.

سلام
تنها چیزی که مهمه سلامتی خودمون و نی نی هامونه
من از هیچ کس هیچ توقعی ندارم
مامان آراد(خاطره)
18 شهریور 91 19:45
سلام...ما بهتون رای دادیم..امیدوارم که برنده بشین..

سلام
ممنون از لطفتون
انشالله بتونیم جبران کنیم
ستاره زندگی
18 شهریور 91 19:56
بابایی
خوب رای من به دوقلوهای خوشگلتون

شما لطف میکنید
انشالله بتونیم جبران کنیم
ستاره زندگی
18 شهریور 91 20:02
عجب مورچه موثری؟؟؟

خیلیییییییییی
مامان سوگل
18 شهریور 91 21:02
سلام سلام سلام به روي ماه اين خوشگل خانوما، سلام به باباي باحوصله و مهربون اين خوشگل خانوما
به مايم قصه ميجيد!!!!!

سلام سلام بر شما
ممنون از لطفتون
چرا که نه
بازم مورچه کوچولو؟
مامان سوگل
18 شهریور 91 21:03
رفتيم و بهتون رأي داديم مطمئناً برنده شما هستيد

ممنون از لطفتون
ایشالله
مامانی هدیه
18 شهریور 91 21:03
ای جان شوخی به این قشنگی کی دیده کی شنیده


ممنون از حضورتون
سودابه
18 شهریور 91 22:12
سلام چشم .رای میدهم.راستی ورود آقایان به وبتون ممنوعه میوه دلم اقا محمدمتین رو لینک نمیکنید؟

سلام
جای اقا محمد متین رو سر ماست
من شرمنده ام
اصلا حواسم نبوده
همین الان لینک میکنم
سپیده
19 شهریور 91 1:15
سلام. این تازه شروع به کار وبلاگ "کودک من" است که تا الان به لطف خداوند و دوستان موفق بودیم و جز وبلاگ برتر شناخته شده ایم. ان شالله در اینده وبلاگ به سایت تبدیل می شود.

سلام
انشالله که همیشه موفق باشید
مامان احسان
19 شهریور 91 9:15
سلام وای که چه شیرینن این گل دختها ببوسیدشون

سلام
ممنون
شما لطف دارید
neda
19 شهریور 91 11:24
سلام
من عاشقشونمخداحفظشون کنه

سلام
شما لطف دارید
مریم ( مامان روشا)
19 شهریور 91 12:21
بابایی دوباره رای دادم

ممنون از لطفتون
انشالله بتونم جبران کنم
باران قلنبه
19 شهریور 91 13:33
سلام عزیزم خوشحال می شم به وب دخمل منم بیاین.
دخملم باران مظفری توی مسابقه جشنواره رمضان 91 آتلیه سها شرکت کرده اگه می شه به سایت آتلیه سها بروید و در قسمت جشنواره رمضان به دخترم رای 5 بدهید .این جشنواره تا اول مهر مهلت داره.
آدرس سایت آتلیه سها:
Soha.torgheh.ir/festival
لینک مستقیم جشنواره تو وبم هست
یه دقیقه بیشتر طول نمی کشه من نیاز دارم به رای شما
عجله کنین زیاد وقت نمونده منتظرمااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

جشنواره بعدیشون دوقلو هاست حتما ببرین پشیمون نمیشین




چشم
همین الان میرم و رایمو میدم
شما هم از اینوری برید و به ما رای بدید
مامان متین
19 شهریور 91 18:25
چه قصه خوبی. دستت درد نکنه بابایی .خداییا خیلی حوصله داری .ایول.

ممنون
چه کنیم دیگه
مامان سونیا
19 شهریور 91 18:33
ماشاالله به این شیرن زبونای قند عسل خوب دیگه باید عدالت رعایت بشه شما از اول قصه رو دوبار بگو بابایی

ما به روز شدیم پیشمون بیایید

ممنون از حضورتون
عدالت رعایت نشه که...
چشم، حتما
Sonia
19 شهریور 91 20:09
سلام به پدرمهربان وصبور ای جانم خداحفظشون کنه کلی خندیدم به این دوباره قصه گفتنها ازقدیم گفتن دخترخانومها بابائی هستن

سلام
انشالله همیشه شاد و خندون باشید
دقیقاً همینطوره
محسن فنائی
20 شهریور 91 2:36
سلام داداشی
من با افتخار تمام به نازنین دخترای شما زینب و زهرا که عزیز من هم هستن رای دادم
موفق باشی و ایشالله اول بشن

سلام داداش
ممنونم
لطف کردید
انشالله بتونم جبران کنم
مادر کوثر
20 شهریور 91 9:12
سلام
ما بروزیم
تشریف بیارید

سلام
چشمم
مامان فاطمه
20 شهریور 91 17:11
سلام فاطمه توی مسابقه رویای زیبا شرکت کرده اگه می شه برید و بهش رای بدین شماره 34 ممنونم
http://lavashak.niniweblog.com/post36.php

سلام
شرمندتون شدم
قبلا یه دونه رای دادم
مائده(ني ني بوس)
20 شهریور 91 20:56
من به اين دخملاي خوشگلتون راي دادم

ممنون از لطفتون
ایشالله بتونم جبران کنم
عمو روحانی
20 شهریور 91 23:11
سلام
خدا براتون نگه داره

سلام عمووووو
ممنون
ابوالفضل
21 شهریور 91 10:35
خواهش میکنم داداش وظیفه بوده لازم به جبران نیست

خوشحالم که از وبلاگمون خوشتون اومده

راستی دوقلوهاتون خیلی نازن ، خدا حفظشون کنه ، همیشه سالم و سلامت باشین به امید خدا

ممنون داداش
لطف کردید
متشکرم
محسن فنائی
21 شهریور 91 12:18
خواهش میکنم داداش
من وظیفمو در مقابل نازنین دخترای گلم انجام دادم
زنده باشی و سایت بالای سرشون بمونه هزار سال


ممنون، لطف کردید
نی نی و مامی
21 شهریور 91 16:28
نتیجه مسابقه خانومای باحجابمون کی مشخص میشه؟

والله فعلا که خبری نی
ما هم بی صبرانه منتظریم
مامان فاطمه
21 شهریور 91 16:52
سلام عمو جون بیا عکسا رو گذاشتم.

سلام
به به
عکس
چشمم
ستاره زندگی
21 شهریور 91 18:39
ستاره خانم به روز شده، منتظر نظراتتون هستیم

چشمم
مامان تارا
21 شهریور 91 20:00
تبریک میگم خوشگلا
ایشالا همیشه و در همه مراحل زندگیتون موفق و سربلند باشین عزیزان

مممنون
همچنین شما و تارا گلی
آتـــریــســا جــون
21 شهریور 91 23:26

وای عـمـو جـون مـثـل ایـنـکـه دیـر رسـیـدم شـرمـنـده بـخـدا یـه چـنـد روز بـود کـه پـای نـت نـبـودم دفـعـه بـعـدی کـه زیـنـب جـون و زهـرا جـون تـو مـسـابـقـه شـرکـت کـرد خـبـرم کـنـیـن حـتـمـا بـهـش رای مـیـدم



اشکال نداره
انشالله تا دفعه بعد
مامان امیرحسین ومحیا
21 شهریور 91 23:51
قندکام.خوبین .خوشین .الهی شکر.بابایی چرا دیگه نمیای دیدن ما ؟؟

خووبم خاله
کم سعادتیه دیگه
سودابه
22 شهریور 91 1:13
شهادت حضرت امام جعفر صادق را بر شما تسلیت عرض میکنم
عمو جون سلام خیییییلی ممنون دست شما درد نکنه خییلی چاکریم

ممنون
همچنین
خواهش میکنم، وظیفم بود
تارا
23 شهریور 91 3:24
با داشتن این دو تا گل شما خیلی خوشبخت هستید
برای منم دعا کنید

انشالله که همه به مراد دلشون برسن
آزالیا
4 مهر 91 12:47
سلام آپم خوشحال میشم بهم سر بزنید
آزالیا
11 مهر 91 10:51
سلام آپم با قسمت سوم جکهای خنده دار خوشحال میشم یه سر بزنی به وبم راستی نظر یادت نره ها
آزالیا
12 مهر 91 20:36
..ღ♥ღ ..ღღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ ...ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღღ .......................ღ♥ღ ...........ღ♥ღ...ღ♥ღ ...........ღ♥ღ ...........ღ♥ღ.........ღ♥ღ.....ღ♥ღ ...........ღ..ღ♥ღ.......ღ♥ღ.....ღ♥ღ ...........ღ......ღ♥ღ.....ღ♥ღ.....ღ♥ღ ...........ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ ......ღ♥ღ ...........ღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥........ღ♥ღ ....................................................ღ♥ღ ..........................@@..@@.............ღ♥ღ ..........................@@..@@.............ღ♥ღ ..............................@@................ღ♥ღ ..............................@@...............ღ♥ღ
آزی
15 مهر 91 17:24
..ღ♥ღ ..ღღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ ...ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღღ .......................ღ♥ღ ...........ღ♥ღ...ღ♥ღ ...........ღ♥ღ ...........ღ♥ღ.........ღ♥ღ.....ღ♥ღ ...........ღ..ღ♥ღ.......ღ♥ღ.....ღ♥ღ ...........ღ......ღ♥ღ.....ღ♥ღ.....ღ♥ღ ...........ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ ......ღ♥ღ ...........ღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥........ღ♥ღ ....................................................ღ♥ღ ..........................@@..@@.............ღ♥ღ ..........................@@..@@.............ღ♥ღ ..............................@@................ღ♥ღ
بابا بزرگ عمو مجید
9 آبان 91 7:43
سلام به دوقلوهای عزیزم انشالله برنده شوید
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دوقلوها می باشد