زینب و زهرازینب و زهرا، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

دوقلوها

شیرین زوبونیای این روزها

1391/6/1 14:24
نویسنده : بابای دوقلوها
2,568 بازدید
اشتراک گذاری

1391/05/30

زهرا زینب و مامانی در هنگام دیدن عکسهای عروسی(عروسی من و خانومی)

زینب: مانی، علووس شدی؟؟؟

زینب: خودمون نیستیم (یعنی من و آبجی تو عروسی نیستیم)مژه

زینب: مانی دوباله هم علووس بشووو، خودمون بیایم علووسی قلب

زهرا: مانی بابایی هم علووس شده؟؟؟خنده

مامانی: نه، بابایی داماد شده بود

زهرا: داموووووووووووووووووووود؟ (تو این سن خیلی حرف رو میکشید)

 

شب اومدم خوونه:

زهرا و زینب: بابایی داموووووووود بشووو دامووود بشووو دامووو بشونیشخند

بابایی: نمیشه بابایی، فقط یک بار داماد میشم

زهرا و زینب: نهههههههههههههههههههه داموووود بشووو میخوایم بیایم کادو بیالیمخیال باطل

********************************************************************

اینرووزای زینب:

زینب خانوم یه خولده لووس و بابایی شده

و البته خیلی شیروین و دلبر

یه کوچولو با اخم باهاش صحبت کنی یا صداتو بلند کنی فوراً قهر میکنه

وقتی خونه باشم من دیگه رسماً میشم مامان زینب خانم، و اصلا کاری به مامان نداره،

قبولش نیست مامان کوچکترین کار واسش انجام بده،

همش میگه بابایی،

باید دستشوویی ببرمش، غذا بهش بدم، لباساشو عوض کنم، نازشو بکشم، ووووووووووو...........

 

اینروزای زهرا خانم:

شیرین زبون و دلبر

یککککککک پز بده ای شده که بیا و ببین

وقتی پیش بچه هاست و اسکوتر یا چیزی همراشه بهشون میگه، نگاه کن اسکوتلم کشنگه (قشنگ)،

بابام بلام خلیده،

به خودتون نمییییییییییییدم

و یه اینجور مسائلی.

 

میخواستیم بریم آتلیه:

زهرا: بابایی میخوایم کدا بلییم؟؟

بابایی: میخوایم بریم آتلیه

زهرا: آتلیه چه میکنه؟؟

بابایی: آتلیه عکس میندازیم بعد میذاریم تو آلبوم نگاشون میکنیم

زهرا: خودمم نقاشی بلدم بکشمسوال

بابایی: نه بابایی، اونجا ازمون عکس میندازن

زهرا: نه، خودمم بلدم نقاشی بکشمخیال باطل

**********************************************************************

زینب زهرا: بابایی فلدا میخوایم کدا بلیم؟؟

بابایی: من میرم عسلویه شما و مامانی هم میرید خونه مادرجوون

زهرا: عسوولیه چه میکنه؟ (منظور از چه میکنه یعنی اینکه عسلویه چیکار میکنه، یا آتلیه چیکار میکنه)

بابایی: میرم عسلویه کار کنم، پول بیارم

زینب: خودم نلفتم عسوولیه

*********************************************************************

چند دقیقه پیش زنگ زدم خونه با مامانی صحبت میکرم، شما خواب تشریف داشتید،

بعد مامانی گوشی رو گذاشت رو آیفون که مثلا شما رو بیدار کنم (این تقریبا شده کار هر روز ما)

 

بابایی: الووو، باباییهاااا، زینب، زهرا، صبح به خیررر، بلند شید بابایی

از اونور خط: ایییییییییییییییییییییییییییی، بییگللللللل (بغل)

مامانی داره نازشون میکنه،

زهرا: بیگلللللللللللللللللللللللللل

زینب خانوم هم همچنان در خواب ناز، اصلا خم به ابروو نیاوردمژه

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (58)

neda
31 مرداد 91 11:43
مامان زهره
31 مرداد 91 13:09
سلام چه احوالات خوبي دارن گل دخترها چي مي شه دوباره به خاطر دل اونا عروس و دوماد بشين؟!

سلام
آخرشم فکر کنم مجبور به اینکار بشیم
مامان زهره
31 مرداد 91 13:10
محمد سپهر كه گير داده چرا بابا موقع عروسي كروات نزده؟!


از دست این ورووجکا
مامان زهره
31 مرداد 91 13:10
انشائ الله خوش بگذره عسلويه

انشالله،
هر چند که عسلویه عمراً خوش نمیگذره
راحله مامان احسان
31 مرداد 91 13:11
ای جووووووووووووووووووونم
شیرین زبونیاشون منو کشته
ایشالله علوس شین دوتاتون..
حالا دامود کی باشه؟
زهر اسکوتلتو به منم میدی؟
آخه بابای من بلام اسکوتل نمی خله..
عسکای آتلیه حاضل شد زودی بلامون بذالین
از طرف من دوقولو هارو بیگللللللللللل کنین

دامود باباییه دیگه.
نه، اسکوتل نمیدم،
چشم، حتما
ممنون از حضورتون
مامان امیرحسین ومحیا
31 مرداد 91 13:51
بابایی چه دخملای شیرین زبونی دارین دلم میخواد هر دوتایشون بغل کنم ببوسمشون حسابی .......خیلی دوستشون دارم .الهی خاله قربون اون شیرین زبونیتون بشه.اینم مال مامانی نازشون .خسته نباشین

ممنون، شما لطف دارید
ستاره زندگی
31 مرداد 91 15:21
خوش به حال زینب وزهرا جون که چنین بابای مهربون وبا جوصله ای دارند.

ممنون
شما لطف دارید
نرگس مامان طاهاو تارا
31 مرداد 91 15:23
اي جوووونم به اين حرف زدنتون.خاله قربونتون رم كه اينقدر شيرينيددلم ضعف رفت براتون عروسكا

ممنون خاله
لطف دارید
مامان اراد
31 مرداد 91 15:51
ماشالا چقدر شیرین زبونن 2 قلو های بامزه ای هستن انشالا همیشه سلامت باشن


ممنون از لطفتون
انشالله
همچنین اراد جان
مامان محمد و ساقی
31 مرداد 91 16:00
سلام.وای چه قشنگ نوشتید
چه دلربایی می کنن این دو تا وروجک
عکسشون که ماهه
چقدر هم بامزه بیدارشون می کنید.آفرین به شما
پدر هم پدرهای جدید
ایشا... همیشه خوش باشین و دوقلوها همش پز بدن.اینقدر از پز دادن بچه ها خوشم می یاد

سلام
اصلا دلو میدزدن کلا اینا
ممنون از لطفتون
مامان آنیسا
31 مرداد 91 16:56
خاله به بابا که نباید بگی دامود بشه....یهو دیدی حوس کرد بره دوباره داموووود بشه ها
شیرین زبونیاتون خیلی قشنگه

راست میگی خاله
این حرفا رو میزنن، آدمم دلش نمیاد دلشون رو بشکوونه، یه دفعه دیدی ...
بهار
31 مرداد 91 17:39
خوشگل خانوما رفتین آتلیه عکسای خوشگل خوشگل بگیرین پس خوبه وقتی خونه هستین کار مامانی سبکتر میشه تا حدی عکس خوش آمدگویی خیلی نازه

آله
عسک گلستیم
چند بخت دیگه اماده میشه
مامان کیارش
31 مرداد 91 18:25
چقدر کیف میکنید شما با داشتن این دو تا فرشته

خدا رو شکر که دوتا فرشته بهمون داد.
مامان فاطمه
31 مرداد 91 18:49
ماشالله به این وروجکای ناز .
بچه ها برای خوشون دنیایی دارن . وقتی بزرگ شدن این مطالب رو می خونن و برای خوشون می خندن
اگه تازه ازشون عکس گرفتی حتما" عکساشون رو برامون بذار.

دقیقا
امیدوارم که تا اون موقع این مطالب بمونه
چشم
maman sonia
31 مرداد 91 18:52
وای خاله فدای شما دوتا شیرزبون بشه کاش دستم بهتون میرسید اونوقت انقدر میچلوندمتون تا سیر بشم حالا این کار رو به بابا بایی میسپارم تا از طرف خاله انجام بده

خدا نکنه خاله
ممنون
چششششششممممممممممممم، دستوورتون در اولین فرصت انجام میشه
مامان رومینا
31 مرداد 91 19:11
ناااااازی:آره دیگه دخترا بابایین : چه عشوه ایهم میان واسه باباشون X

در حد المپیک
مامان آرتین
1 شهریور 91 0:31
سلام به شیرین زبونهای ناز. عکستون فوق العاده شده. دوستون دارم

سلام
ممنون از حضورتون
مادر کوثر
1 شهریور 91 9:19
آخییییییییییییییییییی چه بامزه
ماشالله چه شیرین زبونن
باحال نوشتین بابایی

بابایی بازم داموووووووود بشووووووووووو
یه جورایی لهجه ی شیرین بوشهری حس میشه ها

از عکساشونم مشخصه زینب خانم احساسی تره. نه؟

خب شاید نقاشی زهرا خانم از عکسایی آتلیه بهتر باشه

از دست شما باباییها....بابای کوثر هم اون موقع که میرفت دانشگاه به کوثر یاد داده بود که میخوام برم دانشگاه درس بخونم و بعدش پول در بیارم

ممنون
شما لطف دارید
خوب بوشهری هستیم دیگه،
پ نه پ
مادر کوثر
1 شهریور 91 9:19
ما هم به روزیم

چشم
مامان آرشیدا قند عسل
1 شهریور 91 9:22
عزیز دلم شما اینهمه شیرین زبونید که خوردنی میشید اونوقت زینب و زهرا نداشته باشیم !!!!! می بینم که مجوز برای بابایی صادر شده که بره زن بگیره به به چشم مامانی روشن مامانی مامانی خبرو داری میخوای راهنمائیت کنیم خوب البته زینب خوب فهمیده که بابایی مهربونی داره میخواد از چنگ زینب درش بیاره خدا هردوتونو حفظ کنه و شما رو برای مامان و بابا و مامان و بابا رو برای شما همیشه سلامت حفظ کنه. هردوتونو میبوسم.
عید فطر بر شما و خانواده محترمتون مبارک نماز و روزه هاتون مقبول درگاه ایزد منان.

نمیخولن، بوس میکنن
نه، بابایی اینکالو نمیکنه
ممنون از لطفتون
هستی
1 شهریور 91 9:39
سلام روزتون بخیر...
چه شیرین زبونایی دارین شما...
انشالله که خدا همیشه واستون سلام و سلامت نهگشون داره...
عکسشون رو هم عوض کردین مبارکه...
خیلی خوشگلن

سلام، همچنین
ممنون از لطفتون
مامان زهره
1 شهریور 91 12:58
سلام
سفر خوششششششششششششششششششششششاونم در عسلويه


نی نی و مامی
1 شهریور 91 16:22
خیلی شیرینن خدا حفظشون کنه.

ممنون از لطفتون
مامان دینا
1 شهریور 91 22:15
سلام .من که کلی خندیدم به این شیرین زبونیهای این وروجکهاحالا بابایی نمیشه یه بار دیگه دامووووود بشی تا تو لباس داموووودی شما رو ببینن؟

سلام
انشالله همیشه شاد و خندون باشید
حالا یه کاریش میکنیم
مامان علي خوشتيپ
2 شهریور 91 2:53
نازييييييييي چه شيرينن
خب به خاطر بچه ها يه سالگرد ازدواج بگيرين حداقلدوتا خوشگلا هم ميشن ساقدوشتون
حالا اين وسط وقتي بابايي ميتونه مامان بشه خو حتما ميتونه عروسم هم بشه

پیشنهاد خوبیه
واسه بچه ها عرووس هم میشم
اگه بچه هام با عروس شدن من خوشحال میشن چه عیبی داره اینکارو کنم؟؟؟
مامان علي خوشتيپ
2 شهریور 91 2:56
آخي خب راست ميگه بچه بلده نقاشي بكشه
واي نميدونم چرا اون تيكه آخرو خوندم گريم گرفت

نقاشی میکشه چه جووورم
بیییییییگگلللللل
نجوا
2 شهریور 91 21:57
خوش به حال دخترای گلت من نمیدونم بزرگ که شدند چطوری باید از بابایشون تشکر کنند
حتما راهی پیدا میکنند دیگه! مگه نه خانم گل های خوشگل؟

ممنون از حضورتون
من فقط سلامتی و خوشبختیشون رو میخوام
مامان تارا
3 شهریور 91 9:37
خوب بابایی پوشیدن یه کت و شلوار و کراوات کاری نداشت که!!! دلشونو خوش میکردی
عکسای آتلیه رو نمیذارین فیگورای عسل خانوما رو ببینیم

فکر کردید به همین کت و شلوار و کراوات راضی میشن؟؟
عکسهای آتلیه به زودی.......
آتـــریــســا جــون
3 شهریور 91 17:33


روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون

روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون

روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون

روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون

روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون


آپـــــــــــــمممممممممممممممممـــــــــــــ






مامان امیرحسین ومحیا
4 شهریور 91 0:40
آپمممممممممم

چشم
مامی دوقلوها(زهرا)
4 شهریور 91 14:30
سلام خسته نباشین
ماشاء چه دخترهای شیرین زبونی.خدا حفظشون کنه.حتما این دختر های خوشگلو اسفند کنید

سلام
ممنون
چشم، حتماً
مامان امیرحسین و امیرعلی
4 شهریور 91 16:29
سلام...
خدا این شیرین زبونها و دلبرا رو براتون حفظ کنه...

سلام
ممنون از لطفتون
ستاره زندگی
5 شهریور 91 1:43
بابایی دلمون برای دوقلوهامون تنگ شدا

منم دلم براشون تنگ شده بود،
یه چند روزی رفته بودم پیششون
مریم
5 شهریور 91 10:58
سلام به دوقلوهای نازنازی و سلام به بابای مهربون و با احساس
مثل شما واقعا کم پیدا میشه که بتونه لحظه به لحظه ی بزرگ شدن بچه هاشو ثبت کنه
خدا به قلمت ، احساست ، نفست ، عشقت ، . . . . . برکت بده .
و برای مامانی مهربون بهترینها رو آرزومندم


سلام
ممنون
شما لطف دارید
مامان زهره
5 شهریور 91 12:25
به رسم ادب
سلام باباي مهربون خسته نباشين از ماموريت .انشاء الله هميشه صحيح و سالم باشين و جمع خانواده اتان گرم.ممنون كه به ما سر زدين

سلام
ممنون از لطفتون.جایی ماموریت نبودم، من محل کارم عسلویه هستش.
انشالله شما هم همیشه شاد و سلامت باشید

مامان امیرحسین ومحیا
5 شهریور 91 17:05
زهرا از نی نی وبلاگ213
6 شهریور 91 10:07
چه شیرین زبونیهای نابی
خیلی بانمکند این دو تا نازنین دختر
اسپند دود کنید واسشون
عکسهای آتلیه باید خیلی دیدنی باشه زودتر بذاریدبابایی

ممنون
شما لطف دارید
چشم
مادر کوثر
6 شهریور 91 11:12
سلام
مرسی از لطف و حضورتون
بازم به ما سر بزنید چون آپ دیتیم یا همون آبدیت خودمون

سلام
خواهش میکنم
چشم
مامان زهره
6 شهریور 91 11:45
هميشه خوب و خوش باشين

ممنون
همچنین
مامان سونیا
6 شهریور 91 13:00
مامان سوگل
6 شهریور 91 16:44
اي جانم به اين شيرين زبونياتون، اسكوتلتون لو به ما هم ميديد آخه ما اسكوتل نداليم عوضش مايم بلاتون خولاكي مياليم
تبريك ميگم بهتون با اين وروجكهاي شيرين و دوست داشتني و تبريك ميگم به وروجكها براي داشتن باباي باذوق و باحوصله
راستي اون قسمت علوسي خيلي بامزه بود و اينكه براتون ميخوان كادو بيارن ماشالا بچه ها از الان عاشق صله رحم رفتن هستن راستي عكسهاي آتليه حاضر شد به ما هم نشون ميدين يا نه

اسکوتل قابل سوگلی نداله
ممنون از لطفتون
عکسهای آتلیه رو حتما میذاریم تو وبلاگ

مامان تارا و باربد
6 شهریور 91 17:42
عاشق شیرین زبونی هاشونم ماشالا به این دخمرای گل

ممنون
شما لطف دارید
مامان امیر مهدی
6 شهریور 91 22:01
ماشالا به این دخملای شیرین زبون

ممنون
محسن فنائی
7 شهریور 91 9:37
سلام دوست عزیز و گل و گلاب
صبح زیبائی داشته باشی



سلام داداش محسن
ممنون
همچنین
مامان رومینا
7 شهریور 91 10:34
چرا آپ نمیکنید؟؟؟

چشم
در اولین فرصت
مامان آرشیدا قند عسل
7 شهریور 91 11:35
اومدم ببینم این دخملهای خوشگلم پروژه جدیدی رو شروع نکردن

پروژه که زیاده
ایشالله به زودی
مامانی هدیه
7 شهریور 91 12:24
الهی چه گل دخترای شیرین زبونی
من قربون اون زبون و شخصیت متفاوت شما برم

ممنونم
شما لطف دارید
مریم(مامان روشا)
7 شهریور 91 12:25
آخی نازی ....تنها دلخوشی ما این شیرین زبونیای بچه هاست
ماهنوز فیلم عروسیمون رو برای روشا نذاشتیم باید عکس العملش جالب باشه


امتحان کنید ببینید چه عکس العملی نشون میده
مامان امیرحسین و امیرعلی
7 شهریور 91 12:30
خوب دل بابا رو با این عشوه هاتون میبریدااااااااااا

کاش فقط این بوددد
دیوونم کردن با شیرین زبونیاشون
مامان فافا
7 شهریور 91 13:04
چقد شیرین زبونند این دو تا وروجک.خوب بابایی یه عروسی واسه دل بچه ها راه بندازید زهرای عزیز هم نقاشیتونو میکشه

خدا رو چه دیدی؟؟؟ شایدم همینکارو کردیم
راحله مامان احسان
7 شهریور 91 13:21
عسکا حاضل نشد بابای دوقولوها..
ما منتظلیماااااااااااااا...

حاضل میشه ایشالله
نجوا
7 شهریور 91 13:25
نسترن(مامان نیروانا)
8 شهریور 91 22:28
قربون شیرین زبونیاتون عروسکای منچقدر عکس اول زیباست

ممنون از لطف شما
مامان امیرحسین ومحیا
9 شهریور 91 9:08
سلام دخملامون چه طورن؟
بابایی منم آپممممم

سلام
خووفن
ممنون
چشمم
تک ستاره
15 شهریور 91 15:53
امان از شیرین زبونب بچه ها که این قد شیرنه

امان امان
عمو روحانی
19 شهریور 91 23:33
سلام. امر شما اطاعت شد رای دادیم ولی ظاهرا یا دوقولو ها عموروحانی رو دوست ندارن یا باباشون . ما توی لینکهاتون نیستیم !!
موفق باشید

سلام
ممنون عموو جوون
لینک شدید عمو
دوقلوها
21 شهریور 91 15:26
سلام چه نی نی های نازی خیلی دنبال وبلاگ های دوقلوبودیم ماهم دوقلوییم امابا دوقلوهای شما14سال تفاوت داریم.زیرسایتون همیشه خوشبخت باشن

سلام
ممنون، شما لطف دارید
امیدوارم شما هم همیشه شاد و سلامت باشید
فرزانه
9 آبان 91 16:33
سلام خدا حفظشون کنه .. خیلی جالبه ... پسر من هم اصرار داره که تو عروسی من و پدرش بوده
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دوقلوها می باشد