لستیم آلاشگاه (آرایشگاه)
لستیم آلاشگاه
قبل از رفتن زهرا خانوم ساکت بود
قبل از رفتن زینب خانوم همش حرف میزد: بلیم آلاشگاه، موهام خوکشل کنم، آلاشگاه خودمه، آلاشگاه آلاشگاه آلاشگاه آلاشگاه
رسیدیم آلاشگاه
زهرا خانوم اول نشت رو صندلی،
خیلی ریلکس
عمو آلایشگل موهاشو کوتاه کرد
ایناهاش
خوووووووووووووووووووووب
آجی زهرا کارش تموم شد و موهاش و خوکشل کرد
حالا نوبت کیهه؟
کیههههههههه؟
زینب گلی
بابایی بیا بشین رو صندلی
اه اه اه
بچه چسبید به من
بابایی متلسم
بابایی ترس نداره که، ببین آبجی هم موهاشو خوشگل کرد، اصلا هم نترسید
نه متلسم
هر کاری کردیم زینب خانوم زیر بار نرفت که نرفت که نرفت
همچین چسبیده بودی به من
بدو بریم ادامه مطلب ببینیم آخرش من و تو به نتیجه ای میرسیم یا نوچ
خلاصه اون روز صبح ما نتونستیم زینب خانوم رو راضی کنیم که موهاشو کوتاه کنه
موهای زهرا اصلاح شده
موهای زینب بلند
از موقعی که رفتیم همش از موهای زهرا تعریف میکردیم که اصلا تو آرایشگاه نترسید، موهاش خوشگل شده، نازی شده و ..............
خلاصه حسابی حرص زینب رو درآوردیم
زینب هم غیرتی شد و گفت بابایی منم میخوام موهام خوکشل کنم
منم گفتم آفرین بابایی
عصری با هم میریم پیش عمو موهاتو خوشگل کنه
عصری با زینب رفتیم آرایشگاه، اینقدم با صبح تعغیر کرده بود، همش میخندید و خوشحال بود
ایناهاش
بالاخره موفق شدیم موهای زینب خانوم هم خوشگل کنیم
عرضم به حضورتون که یه شب که رفته بودیم پارک و هوا هم یه کوچولو سرد شده بود همینجوری که هنوز بچه ها تو ماشین نشسته بودن داشتم ( چی بود اسمش؟؟؟ به اینا چی میگن؟؟)
خلاصه داشتم اینا رو تنشون میکردم، تو ماشین هم تاریک بود
وقتی از ماشین اومدیم بیرون
کلی با مامانی خندیدیم
تو این عکس چی میبینید؟؟؟
همونو که اسمش یادم نمیاد برعکس تنش کرده بودم
سوژه ای شده بودهاااااااااااااااااااا
راستیییییییییییییییییییییی، یه نی نی کوچول موچول هم به جمعمون اضافه شد
علی کوچولو
میشه پسر عمه شما
خواهر زاده من
حالا دایی 6 نفر شدم
نههههههههههههههههه
اشتباه شد
ببخشید
دایی 10 نفر
خدا زیادشون کنه
اینم عکس علی موچول
خواب یک فرشته
از خودم هم برای شما گلیهام بگم که با یکی از دوستام داریم یه مشاور املاک باز میکنیم
مشاور املاک کومه
میخواستم از این کارم استعفا بدم و برم بچسبم به اون کارم که با استعفام موافقت نشد
گفتم نمیتونم بمونم دیگه
گفتن پاره وقت یا بقول خودشون پارت تایم بیا برامون کار کن
حالا احتمالا همون پارت تایم اینجا کار کنم
یعنی یه پام عسلویه یه پام مشاور املاک تو کنگان
بابایی ها شاید دیگه فرصت نشه زیاد ازتون بنویسم
شاید هم اینقد بیکار بشم که همش بیام نت
تا ببینیم کارمون چی میشه
بگیره یا نگیره
این محل کار جدید
باز هم از همه دوستان عزیز تشکر میکنم که به یاد دوقلوها بودید و عذرخواهی میکنم که نتونستم به همتون سر بزنم.