انقلابی در شعر (ادغام اتل متل توتوله با یکی بود یکی نبود)
دیشب از گلی های بابا خواستم برام شعر بخونن که با یک شعر نادر روبرو شدم
ادغام اتل متل توتوله با یکی بود یکی نبود
دوتایی با هم
اتل متل توتوووووووووووووووللللللللله
یکی نبود یکی بوووووووووووووووووود
کلبه کی بوووووووووووووووووووود (زیر گنبد کبود)
گاو نبوووووووووووووووووود
حسن بوووووووووودد
و یه دفعه زهرا خانوم شعر خوندن رو قطع میکنه و میگه:
بابا فلدا کدا میخای بلییییییییییی؟ (بابایی فردا میخوای کجا بری؟)
میخوام برم عسلویه سر کار بابایی
منم میام کال بکنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی