زینب و زهرازینب و زهرا، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

دوقلوها

باغ پرندگان و کنال دلیا (کنار دریا)

بابایی یجی بلیم ( بابایی بریم یه جایی) کجا بریم بابایی کنال دلیا (کنار دریا)   بلهههههههه، بابایی ها همش میگنیه یه چی بخل ( یه چیزی بخر)، بلیم یجی ( بریم یه جایی) و خلاصه از این حرفا. ما هم که مطیع امر بابایی ها هستیم رفتیم بوشهر که هم کار خودم رو انجام بدم هم یه سل به کنال دلیا بزنیم. خلاااااااااااااصه باغ برندگان (توتو)   برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه مطلب بروید... توتو توتو توتووووووووووووووووو بابایی توتو چه میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   آییییییییییییییی پااااااااامممممممممممممممم. بابایییییییییییییییییییییییییی و اینجا زینب خانم زحمت کشیدند و پای آبجی رو پرس کردن. چقدر هم ر...
8 مرداد 1391

مسافرت

زهرا: بابایی فلدا کدا میخوایم بلیمممممم؟؟ بابایی: شیراز. زهرا: شیلاااااااااازززززززززز بابایی: آره بابا زینب: خومم میام بابایی: باشه بابایی، تو هم بیا بله، یه سه چهار روز با وروجکای شیطون و کنجکاو لستیم شیلازز و سپیدان که جای همه دوستان خالی خیلی خیلی خوش گذشت، ظهر جمعه مورخ 15 اردیبهشت 1391 خونه رو به مقصد شیراز ترک کردیم و حدود ساعت 6 عصر رسیدیم به شیراز و رفتیم هتل یه یک ساعتی استراحت کردیم بعدش رفتیم پارک ولیعصر که وروجکا کلی بازی کردن و بعد از کلی بازی کردن واسه شام برگشتیم هتل و نمیدونم چی بنویسم و از این حرفا . حالا عکساتون که میذارم یه توضیحی هم میدم که بعدا بفهمید کی به کی و چی به چی بوده. اوووووووووووو کلی عکس هم ا...
8 مرداد 1391

درمان سخت ترین سرماخوردگی ها و گلو دردهای شدید

یکی از بیماری هایی که  همیشه گریبان گیر بشر بوده است ، انواع سرماخوردگی ها و عفونتها و گلودرد است . متاسفانه برای رهایی از این بیماری ها از انواع قرص های سرماخوردگی ، آنتی هیستامین (آبریزش بینی ) ، آموکسی سیلین (چرک خشک کن ) و آمپول پنی سیلین استفاده میشود . اما واقعیت امر چیز دیگری است . با استفاده کردن از این قرص ها و آمپول ها فقط بدن مقاومت خود را از دست میدهد و سلولهای بدن فلج میشوند .   پس هنگام ابتلا به این نوع بیماری ها چه باید کرد ؟ قبل از پرداختن به جواب این سوال  ،  جالب است بدانید که در آزمایشگاه های پزشکی برای کشت میکروب (افزایش میکروب ) از پنج ماده استفاده میشود . یعنی میکروبها (قارچ  ـ ویروس &n...
4 مرداد 1391

مسافرت (یاسوج و سمیرم)

اینا به خاطر این بود که دوباره اومدم سر جای اولم بی خی خی که چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خو زندگی همینه دیگه نمیشه که همش پیش هم باشیم میشه؟ نه؟ آره؟ بلاخره چی؟ آره یا نه؟ نه دیگه نمیشه خوب حالا بابایی نیشش وا میشه زینب زهرا در آینده: بابایی دیووونه بابایی: دیوونه باباتونه   جوونم براتون بگه که همین چند رو اخیر که میشه اواخر تیرماه 1391 سوج ما رو طلبید و ما هم گفتیم یااااااااااااااا سوج و پاشدیم رفتیم یاسوج، ای بابا مردم هم هوا دارن ما هم که نمیشه اسمشو گذاشت هوا شما ورووجکا هم که هر روز کنجکاوتر از دیروز، از ساعتی که حرکت کردیم تا وقتی که برگشتیم دیگه سوالی نمونده بود که نپرسیده باشید و درخواس...
29 تير 1391

پشه نیش زده

سلام بابایی ها حال و احوالتون چطوره روبرائید؟؟؟؟   بابایی ها، گاهی اینقد با هم خوب و صمیمی هستید که آدم هسودیش، اه، نه، حسودیش میشه و گاهی هم اینجووری همدیگه رو میجوید زینب خانوم، گل بابا، چجوری دلت اومد آبجی رو گاز گازی کنی؟؟؟؟؟ آره، تو، خود خودت نخننند دارم جدی باهات حرف میزنم چرا اینکارو کردی؟؟؟؟؟؟ زینب: خودم نکلدم، مال مولک بود، ه ه ه ه ا ا ا ه ه ه ه پشه نیش زده   ببین آبجی رو چیکار کردی؟ میبینی؟ بابایی ها، مامانی که هر دوی شما رو به یه اندازه دوست داره بابایی هم همینطور شما هم که اکثر مواقع با هم خوبید و همدیگه رو مثل بت میپرستید. قول بدید که همیشه همدیگه رو دوست داشته...
20 تير 1391

شیرین زبون و کنجکاو ( همون فضول خودمون)

بابایی چرا با تاخیر؟؟؟؟ حوصله نداشتی؟؟؟؟ اینترنت مشکل داشت؟؟؟؟ آره بابایی، هم حال و حوصله نداشتم هم اینترنت مشکل داشت. آخه این چند روزه همش شما رو میخواستم از بس دلبری میکنید.   زهرا: الووو کدایی؟ زود بیااا. خوب؟؟؟؟ زینب: هلو دستم باشههههههه کیف دستم باشششششششه پسته دستم باشششششششه موز دستم باششششششششه ................. زهرا: بابایی کامپلیت (کامپیوتر) بلام بخل زینب: بابای خودمه زهرا: نه بابای خودمه، اون مامان خودت زهرا و زینب در هنگام دیدن تلوزیون: بابایی بلیم اوندا، اونو میخوام، نه میخوام، بلیم آب بازی، بلیم کشکی و و و (ای بابا، بابایی اینا فیلمه، نمیتونیم الان بریم اونجا) هر دو هر شب قبل از خواب: فلدا می...
14 تير 1391

دو روز دوری

روز شنبه 1391/03/27 واسه یه کاری باید با مامانی یه سر میرفتیم شیراز و چون با وجوود شما فسقلکا نمیشد هیچکاری رو انجام بدی با مامان به این نتیجه رسیدیم که شما رو بذاریم پیش مادر جوون و صبح زود بریم شیراز و زودتر کارمون رو انجام بدیم و برگردیم. خلاصه همین برنامه رو اجرا کردیم و رفتیم شیراز اما اونجا به در بسته خوردیم به مناسبت شهادت امام موسی کاظم تعطیل شده بود، خوب ما از کجا باید میدونستیم که تعطیله آخه تعطیل رسمی که نبود، فقط از شانس ما فقط اون صنف تعطیل کرده بود. با مامانی مونده بودیم که چیکار کنیم، از یه طرف بچه ها رو گذاشته بودیم پیش مادر جوون، از یه طرف من تو این ماه زیادی مرخصی گرفته بودم، از طرفی هم میخواستیم که کارمون زودتر...
30 خرداد 1391

مسافرت (شمال و مشهد)

یه مسافرت دیگه هم تموم شد و برگشتیم خوونه صبح شنبه اووون هفته، این هفته نه هااا، اووووووووون هفته که میشد 13 خردادماه 1391 خونه رو به مقصد هر جایی که بشه ترک کردیم و طرفای ساعت 12 ظهر بود که رسیدیم شیراز و اصلا مایل نبوودیم که شیراز بموونیم، پس به راه خود را به سمت اصفهان ادامه داده تا اینکه صدای شکما در اوومد و یه رستوران زدیم کنار و ناهار و خوردیم و دوباره د بزن که بریییییییییییییممممممم، برو برو برو برو بروووووووووووو تا رسیدیم اصفهان. فکر کنم ساعتای 5 بعد از ظهر بود رسیدیم اصفهان، یه کم فکر تصمیم این شد که برووو بروووو بروووووووووووووووو تا رسیدیم کاشان، دیگه شب شده بووود. شب رو کاشان خوابیدیم، صبح دوباره راه افتادیم و بعد از یه کم...
24 خرداد 1391

عکسهای درست شده

عکسها رو یه دوست عزیز زحمتشو کشیدن که میخوام از همینجا ازشون تشکر کنم. ممنون از لطفی که به دوقلوها دارید. لاستی شاید یه چن لوووزی نباشیم. به امید دیدال مجدد   بعدا نبشت: بعضی از دوستان میخواستن بدونن عکسها چجوری درست شده یا نرم افزارش چیه. میتونید یه سر به این سایت http://en.picjoke.net بزنید.     میتونید بقیه عکسا رو تو ادامه مطلب ببینید     ...
24 خرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دوقلوها می باشد